هاج و واج ماندن (فُ نِ گَ رِتَ) متحیر ماندن. سرگشته ماندن. سرگردان ماندن، دست و پا گم کردن، گیج ماندن ادامه... متحیر ماندن. سرگشته ماندن. سرگردان ماندن، دست و پا گم کردن، گیج ماندن لغت نامه دهخدا